ارشیا ارشیا ، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره

هدیه آسمونی

عکسسسسسسسسس

من و پسرم بعد 2 ماهی که خونه مادر جون بودیم داریم برمیگردیم خونه خودمون ارشیا اولین مسافرت اش رو داره تجربه میکنه نیم ساعت اول تو ماشین خیلی اذیت کرد همش گریه میکرد من و بابایی همش نگران بودیم که کی میرسیم ولی خوشبختانه بعد مدتی عادت کردی و خسته شدی و تو کریرات لالا کردی بعد تو رستوران موقع نهار بلند شدی پسرم بعد خوردن نهارش بازم خوابش میاد چشماش لالا داره پسرم لالا کردششششششش اخی خدا کنه تا تهران بخوابه تا تو راه اذیت نشه ...
12 مهر 1391

جشن دوماهگی گل پسرمون

امروز 11 ام مهر ماه و دومین ماهگرد گل پسرم ارشیا هستش مادر جون برات جشن گرفته با کیک خوشمزه و کلی مهمون و البته کادویی های خوشگل اینم  کیک اقا ارشیا گل گلاب هوراااااااااااااااااااااا   پسرم کل جشن رو همراهی کرد همش داشت تو بغل مهمون ها شیطنت میکرد اخر سر هم از پس خسته شده بود خوابش برد هیسسسسسسسسسسسسس مهمونی تمام شده  ارشیا لالا کرده   ...
11 مهر 1391

پسر کوچولو من مرد میشود

شیرین عسل مامان حالا یک ماهه شده امروز صبح ساعت 11 رفتیم مطب دکتر برای ختنه پسرم ای جونم حتی تصورش هم اشکم رو در میاره اخ  اخ پسرم اوف شده ولی عوضش گلم تو دیگه مرد شدی هورااااااااااااااا مبارکه این عکس رو هم وقتی بیحال بودی عصر همون رو ازت گرفتم الاهی مادر فدات بشه عزیزم اینم عکس پسرم وقتی دیگه خوب شده ای جونم ...
11 شهريور 1391

اخرین سونوگرافی در ماه هشتم و تعیین تاریخ زایمان

سلام به روی ماهت پسر مامانی امروز میخوام برای اخرین بار برم سونو تا روی ماهت رو قبل از به دنیا امدنت برای اخرین بار ببینم دل تودلم نیست تا برم و شیطنت هات رو ببینم بالاخره لحظه وصال رسید و مامان صدای قلب نازت رو بازم با ذوق گوش کرد پسرم ماشالله بزرگتر شده بود و الان صورتت واضح تر به نظر میرسید تا دکتر صورتت رو میخواست بهم نشون بده گفت ماشالله چه پسر لپ لپی داره از رشدت خیلی راضی بود و گفت که هنوز نچرخیدی و باید سزارین بشم استرس شدیدی گرفتم خیلی از عمل میترسم راهی مطب دکتر شدم ازت نوار قلب گرفت و بررسی حرکات جنین انجام شد بالاخره تاریخ زایمان 14 مرداد تعیین شد ولی گفت بهتره زودتر منتظر باشم و امادگی داشته باشم ممکنه زودتر به دنیا بیایی . تا...
20 مرداد 1391

گل پسرم وقتی هنوز یک هفته داشت

گل پسرم هنوز یک هفته بیشتر از زندگی زمینی ات نگذشته مامانی با شرایط جدیدی روبرو شده نگهداری از یک نی نی کوچولو خیلی خسته مادر جون کنارمه خیلی کمکم میکنه ولی بازم یک مامان بی تجربه داری با کلی درد و خستگی بزار از لحظات سختی که داره بهم میگزره نگم خیلی کم خوابی همش گریه میکنی منم حالم زیاد خوب نیست بیخوابی و ضعف جسمانی خیلی اذیتم میکنه میدونم باید صبور باشم به زودی و با گذشت زمان اوضاع بهتر میشه بزار چند تا عکس ازت بزارم تا سختی این روزها با خاطرات قشنگ تو کمرنگ تر بشه عشقم دوستتتتتتتتتتتت دارم ارشیا وقتی که اولین لبخندت رو زدی زیر چشمی به مامان نگاه کردی به مامانی چشمک زدی میخواستی بهم بگی مامانی نگران نباش من روزی بزرگ میشم قول میدم پسر ...
20 تير 1391

عکس سیسمونی

امروز میخوام بعد کلی تاخیر عکس سیسمونی و اتاق گل پسرم رو بزارم  کمد لباس های قند عسلم     کفش و کتونی و جوراب های گلم کالسکه و کرییر و روروئک و ساک حمل لباس تخت خواب نمای داخلی داخل تخت نوزاد سرویس روتختی ٧ تیکه بالش کوسن ملافه روتختی ضربه گیر دور تخت  اویز موزیکال گهواره موزیکال لباس خونگی پیش بندها کلاه جوراب دستکش جوراب شلواری ملافه و پارچه خشک کن نوزاد و تشک تعویض   وان حمام حوله لیف و عروسک های بازی وسایل حمام و لوازم بهداشتی و پوشک و........ مسواک شیشه شور  داروخوری سر پستونک سر شیشه پیمان...
15 تير 1391

فرشته اسمونی من زمینی شد

فرشته کوچولو ما روز چهارشنبه 11 مرداد ساعت 9:05 صبح در بیمارستان مادران توسط دکتر حسین صاحب نسق به دنیا امد عزیزم تولدت مبارک اولین عکست وقتی که تازه به دنیا امدی ارشیا یک روزه گل های خشگلی که بابایی و مادر جون برات اورده بودن اولین دست گلی که تو زندگی ات بهت دادن گل زندگی ام از همون لحظه اول عاشقت شدم عزیزم دوستتتتتتتتتتتتتتتتت دارم   ...
15 تير 1391